برق برای نخستینبار در سال ۱۲۶۴ هـ. ش، دقیقاً شش سال پس از اینکه توماس ادیسون نخستین لامپ برق را اختراع کرد، به دستور ناصرالدینشاه قاجار برای روشناییبخشی به کاخ گلستان وارد ایران شد و از دوران پهلوی به بعد با احداث اولین نیروگاه برق در سال ۱۳۱۶، رشد بیشتری کرد و پس از انقلاب سرعت استفاده عمومی از آن در شهرها و روستاهای کوچک و دورافتاده تندتر و تندتر شد.
مردم به مصرف یکنواخت و بدون وقفه برق انس گرفته بودند که ناقوس جنگ تحمیلی نواخته شد و عملاً در دهه ۶۰ بهدلیل اوضاع نامطلوب اقتصادی ناشی از جنگ، برقرسانی به روستاها و مناطق حاشیه شهرها به دلایلی چون بمباران تجهیزات تولید و شبکه انتقال برق دچار مشکل شد و شرایطی پیش آمد که قطعی برق بخشی از سبک زندگی دهه شصتیها شد. خاموشیها بدون برنامه و تصادفی بود، ولی هیچکس از آن بینصیب نمیماند. تا دو سه سال پس از جنگ نیز برقرسانی در ایران همچنان با خاموشی همراه بود، اما از اوایل دهه ۷۰ شبکه برق ایران توانمندتر شد و مردم با خاموشیها خداحافظی کردند.
به گفته محمدحسین احمدی، پژوهشگر حوزه انرژی، «از سال ۱۳۹۲، بهتدریج شکاف میان تقاضای برق در زمان اوج و توان تأمینشده در زمان اوج بیشتر شد. این فاصله به مرور افزایش یافت. از اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰، خصوصیسازی در صنعت برق، به ویژه در بخش تولید، آغاز شد. نیروگاههایی که متعلق به وزارت نیرو بودند، به بخش خصوصی واگذار شدند. با این حال، بهدلیل نبودِ برنامهریزی مناسب و ممنوعیت سرمایهگذاری دولتی در بخش تولید برق، رشد نیروگاهها متناسب با افزایش تقاضای برق در کشور پیش نرفت. این امر منجر به ناترازی فزاینده در تولید و مصرف برق شد.»
مراد از ناترازی برق، عدم تعادل بین تولید و مصرف برق است که افزایش مصرف برق به دلایلی چون: رشد جمعیت، توسعه شهرنشینی و افزایش استفاده از وسایل برقی در منازل و صنایع؛ ناتوانی در تأمین برق بهدلیل نبود تناسب بین عرضه و تقاضا؛ مشکلات زیرساختی مثل فرسودگی شبکههای انتقال و توزیع برق و نیزکمبود منابع انرژی برای تولید برق؛ تغییرات اقلیمی از جمله تأثیر منفی کاهش بارشها و کمآبی بر تولید برق نیروگاههای آبی؛ آثار منفی تحریمهای اقتصادی بر صنعت برق ایران و تأمین تجهیزات و فناوریهای موردنیاز برای تولید و انتقال برق؛ همهوهمه از عوامل دخیل در بروز این ناترازی از دهه ۹۰ به بعد بودهاند و خاموشیهای مکرر، اختلال در فعالیتهای روزمره و اقتصادی و نارضایتی عمومی را در پی داشتهاند.
با بروز ناترازی در برق، این سؤالات که ریشه کمبود برق در کشور به کجا میرسد؟ کاهش سرمایهگذاری در این صنعت از کجا نشئت گرفته است؟ چرا سرمایهگذاران بخش خصوصی برای توسعه ظرفیتهای تولید برق و رهایی از بحران خاموشی، انگیزه کافی ندارند؟ ، بهصورت پررنگتری مطرح شدند.
علیرضا اسدی، معاون پژوهش و برنامهریزی سندیکای صنعت برق، در تأکید بر اینکه «کشور با یک عقبافتادگی در تولید برق مواجه است»، میگوید: «صنعت برق، صنعتی است که نمیتوان در کوتاهمدت کمبود عرضه برق آن را تأمین کرد و از سوی دیگر هم، امکان واردات آن بهصورت قابل اتکا وجود ندارد و در مقیاسهای بزرگ هم قابلیت جبران کمبود برق از طریق ذخیرهسازی هنوز وجود ندارد. در نتیجه وقتی یک عقبافتادگی در برنامههای توسعهای اتفاق میافتد، چندسال زمان میبرد تا اثرش از بین برود. برای ساخت یک نیروگاه تا زمان بهرهبرداری حداقل سه تا چهار سال زمان لازم است. با شرایط مالی که دولت دارد، عملاً امکان تأمین سرمایه سریع و کافی وجود ندارد و احتمال اینکه دولت بتواند این کمبود عرضه را از طریق تولید جبران بکند، وجود ندارد و عملاً جزء اقدامات سلبی و محدودسازی با خاموشی از یک بخش به بخش دیگر راه دیگری نیست.»
فرزین سوادکوهی، تحلیلگر حوزه انرژی، درباره ناکارامدی خاموشیها و تعطیلیها در گفتگویی با فرارو میگوید: «راهکارهای مقطعی مثل تعطیلات نیز معتقدم عملاً شبیه به یک آرامبخش کوتاهمدت است که فقط برای ساعاتی دردها را تسکین میدهد، اما باز روز از نو و روزی از نو. نمیشود که هر روز به بهانه آلودگی، مصرف گاز، مصرف برق و هر بهانه دیگری کشور را تعطیل کنیم. این تعطیلات ضرر اقتصادی سنگینی به کشور وارد میکند، چرا که عملاً راه تولید و خدمات را مسدود میکند.»
میثم نصر، مدیرعامل شرکت نیروگاه سیکل ترکیبی پرند مپنا، میگوید: «راهحل بهینهای در حال حاضر برای مدیریت قطعی برق صنایع وجود ندارد. حجم کل تقاضا با مدیریت تقاضا حل نمیشود. صنعت برق یک صنعت آیندهنگر است و مانند مدیریت بحران نیست که فورا بتوان برای آن چارهای اندیشید. مجموعه سیاستهای ما در حوزه انرژی به ویژه برق دارای اشکالات اساسی است که نتیجه آن وضع موجود است. بحران انرژی در ایران یک مشکل چندبُعدی است که با ترکیبی از عوامل از جمله حکمرانی غلط و اخذ تصمیمهای اشتباه، عدم جذب سرمایهگذاری خارجی، شکستهای سیاست خارجی تشدید شده است.»
محسن طرزطلب، مدیرعامل وقت شرکت مادرتخصصی نیروگاههای حرارتی در ایران در سال ۱۳۹۹ پیشبینی کرده بود که از سال ۱۴۰۲ تولید برق در ایران با مشکل جدی مواجه میشود. او در همان سال گفته بود که «شاهد آن هستیم که کسی برای سرمایهگذاری در تولید برق پیشقدم نمیشود. هیچ انگیزهای وجود ندارد که تولیدکننده بیاید و برای حوزه تولید برق سرمایهگذاری کند. از سال ۱۴۰۲ قطعاً با مشکل جدی مواجه خواهیم شد. نه دولت سرمایهگذاری کرده چون نداشته است و نه بخش خصوصی دیگر آن انگیزه لازم را برای سرمایهگذاری داشته است».
ریشه این تحلیل و بیرغبتی بخش خصوصی در سرمایهگذاری را باید در بخش خرد اقتصاد برق و انرژی در ایران جست. بلاتکلیفی برق در نظام سیاستگذاری ایران مابین «کالا» یا «خدمات» بودن سبب شده فشار سنگینی به تولیدکننده برق وارد شود و هیچ سرمایهگذار بخش خصوصی نیز به ورود به این بخش ترغیب نشود.
حمیدرضا گودرزی، نماینده شهرستان الیگودرز، عضو کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی و معاون سابق استاندار تهران، در گفتوگویی با فرارو میگوید: «موضوع ناترازی در حال حاضر در همه حوزهها وجود دارد و به یکباره رخ نداده است. مدیریت ناکارامد در حوزههای مختلف سبب شده، کشور مانند دومینو درگیر ناترازی باشد. یک روز این ناترازی را در آب میبینیم و روز دیگر اخباری از ناترازی در حوزه برق شنیده میشود. ناترازی در حوزه برق مربوط به این روزها نیست و از اوایل دهه ۹۰ توسط کارشناسان پیشبینی میشد، اما اقدامی برای مقابله با آن صورت نگرفت. در سایر حوزهها نیز وضعیت به همینگونه است. ناترازی در حوزههای مختلف روی زندگی همه تأثیر گذاشته است. شما کشاورزی را در نظر بگیرید که تنها درآمد زندگیاش از فروش محصول است، اما باید با کمآبی و قطع برق دستوپنجه نرم کند یا کارخانهای را تصور کنید که هر روز ساعات طولانی با قطع برق مواجه است، بالطبع تولید کاهش یافته و در آینده ما با حجم زیادی بیکار مواجه خواهیم بود.»
عماد رفیعینژاد، کارشناس اقتصادی، نیز در گفتوگویی با فرارو مطرح میکند که «صنعت برق ایران چند سال است که شرایط سختی را سپری میکند؛ صنعتی که در عین برخورداری از توان فنی و اجرایی بسیار بالا برای ساخت طیف وسیعی از تجهیزات ریز و درشت هم از طریق انتقال فناوری خارجی و هم از طریق دستیابی داخلی به آن، اجرای پروژههای کوچک و متوسط و بزرگ در حوزههای نیروگاه و خط و پست، تجربه سرمایهگذاری در مقیاسهای متوسط و بزرگ، صادرات خدمات فنی و مهندسی به کشورهای مختلف و تجارب گرانبهای دیگر؛ اما در چنبره سازوکارهای معیوب اقتصاد انرژی و تصمیمهای غیر عقلایی، به بند کشیده شده و باعث شده توان فعالیت سازنده برای غلبه بر چالشهای این صنعت حیاتی از آن سلب شود.
براساس دادههای وزارت نیرو و گفتههای مسئولان بخش برق این وزارتخانه، دستِکم حدود ۴۰ درصد از برق مصرفی در ایران به وسایل سرمایشی اختصاص دارد. همایون حائری، معاون برق و انرژی وزیر نیرو، میگوید که «شما باورتان میشود که فقط در تابستان ۲۵ – ۲۶ هزارمگاوات مصرف وسایل سرمایشی است. ما که نمیتوانیم رفاه مردم را به مشکل بیندازیم. خیلی از تجهیزات ما انرژیبر هستند؛ چه در صنعت و چه در تجاری، از دستگاههای غیراستانداردی استفاده میشود که ارزانتر هستند، ولی راندمان خیلی کمی دارند».
ناترازی برق در ایران سالبهسال تشدید شده و اکنون به یک ابرچالش ملی تبدیل شده است. در چنین شرایطی، شبکه برق با فشار بیشازحد مواجه میشود و برای جلوگیری از فروپاشی سراسری شبکه، ناچار به اعمال محدودیتهایی مانند خاموشی یا کاهش برق صنایع میشود. با این اوضاع، خاموشیهای چندساعته در بخش خانگی و صنعتی و تعطیلیهای پیدرپی تا کی میتواند مسکنی برای جراحت عمیق ناترازی برق در کشور باشد؟ ، درحالیکه کارشناسان معتقدند صنعت دردمند برق نیازمند توازنبخشی میان ظرفیت تولید، مدیریت عرضه و تقاضا و ارتقای بهرهوری در مصرف است.
چیتساز، قامت قائم مقام وزیر در دولت نهم و وزیر نیرو در دولت یازدهم نیز تأکید میکند که وضعیت امروز برق کشور حاصل عملکرد یک دولت یا یک مجلس نیست، حاصل یک سیاستگذاری راهبردی بوده که از بعد جنگ تا امروز وجود داشته است. هر زمان هم میخواهی این روند اشتباه را متوقف کنی، میگویند دست به تغییر نزنید؛ چون شرایط کشور به هم میخورد، آشوب به وجود میآید، اما روشهایی هست بتوانیم این روند را اصلاح کنیم. البته این اصلاح یکشبه امکانپذیر نیست، اما بهصورت تدریجی میتوان به مسئله ورود کرد.
برخی از صاحبنظران بحران ناترازی برق در ایران را ناشی از وابستگی به منابع فسیلی وعدم تنوع در سبد انرژی میدانند و بر این باورند که نیاز فوری به توسعه انرژی خورشیدی احساس میشود. درواقع، با کاهش ذخایر فسیلی، افزایش آلایندگی و تهدیدات تغییرات اقلیمی، انرژی خورشیدی بهعنوان راهکاری ضروری و اجتنابناپذیر مطرح است. ایران با پتانسیل عظیم خورشیدی میتواند ضمن تأمین پایدار برق، به کاهش اثرات زیستمحیطی و تحقق اهداف توسعه پایدار کمک کند. تنها با اصلاح سیاستها، جذب سرمایهگذاری و تسهیل قوانین، میتوان این ظرفیت را بهطور کامل به بهرهبرداری رساند و آیندهای سبز و امن برای کشور رقم زد.
فرزین سوادکوهی، کارشناس انرژی، با اشاره به اهمیت انرژیهای تجدیدپذیر در گفتگویی با فرارو میگوید: «لازم بود ما بخشی از تمرکز را روی توسعه انرژیهای تجدیدپذیر میگذاشتیم. در دولت سیزدهم اعلام شد که ۱۰ هزارمگاوات برق خورشیدی بهدست خواهیم آورد، اما هیچوقت زیرساختهای دستیابی به چنین عددی عملی نشد. یک دلیل وجود چنین مشکلاتی ناشی از تسلط و انحصاری است که دولت روی حوزه برق دارد. درواقع، تسلطی که دولت روی قیمتگذاری دارد، اجازه نمیدهد سرمایهگذار در بخش انرژی، خواه برق آبی، خواه نیروگاههای حرارتی و تجدیدپذیر، سرمایهگذاری کند؛ بهخصوص وقتی بخش خصوصی وارد این حوزه نمیشود، یعنی امنیتی برای سرمایهگذاری خود در این بخش نمیبیند؛ بنابراین، در چنین شرایطی انرژی کشور در یک دایره باطل قرار میگیرد. با توجه به اینکه هر روز تقاضا برای انرژی بیشتر میشود، طبیعتاً دچار مشکلات بیشتری هم میشود.»
وی در خصوص راهکارهای برونرفت از شرایط موجود گفت: «فقط نمیشود روی انرژیهای تجدیدپذیر مانور داد. این نکته هم مهم است که فرسودگی زیرساختهای بخش انرژی در کشور باید از بین رفته و درمان شود. نیروگاههایی فرسوده در کشور با راندمان زیر ۳۳ درصد داریم که اتلاف بالایی در شریانهای توزیع و خطوط انتقالی دارند؛ بنابراین، باید فکری به حال این وضعیت کرد. سیاستهای اشتباه در قیمتگذاری نیز باید تغییر کند. درواقع این بخش با یک ناترازی مالی عجیب نیز روبهرو است. برای برونرفت از شرایط فعلی به اصلاح همه این موارد نیاز داریم. همچنین باید نیروهایی جذب شوند که دلسوز و نگران منافع ملی کشور محسوب میشوند.»
به گفته کارشناسان اگر دولت از تصدیگری خارج شود و تنها رگولاتوری در زمینه برق را دنبال کند و بخش خصوصی وارد ساخت نیروگاه و تولید برق شود، عملاً شاهد رفع ناترازی خواهیم بود. عادیانگاری بحران کمبود برق و تعطیلیهای اجباری تبعات گستردهای خواهد داشت که در آیندهای نه چندان دور ابعاد جدیدی از آن نمایان خواهد شد. به طور کلی، ناترازی برق در ایران، حاصل شکاف فزاینده میان ظرفیت تولید و تقاضای مصرف، ضعف ساختاری در حکمرانی، سرمایهگذاری ناکافی، و الگوی مصرف ناپایدار است. این بحران که هر سال زودتر و شدیدتر بروز میکند، تنها با اقداماتی کوتاهمدت مانند خاموشی صنایع یا مدیریت مصرف خانگی قابل مهار نیست. برای حل پایدار این چالش، کشور نیازمند اصلاحات عمیق در ساختار اقتصادی صنعت برق، واقعیسازی قیمتها، جذب سرمایهگذاری، تنوعبخشی به سبد انرژی و ارتقای حکمرانی بهسوی مدل غیرمتمرکز و منطقهمحور است. در غیر اینصورت، تداوم ناترازی برق، تهدیدی جدی برای رشد صنعتی، رفاه اجتماعی و امنیت انرژی کشور خواهد بود.
آیا باید در زمینه منابع انرژی در کشور منتظر باشیم تا ابر و باد و مه و خورشید و فلک دستبهدست هم دهند تا ما را از پیچ تاریکیهای گاهوبیگاه و تعطیلیهای نه چندان دلکش برهانند؟ مسئولان پاسخگوی ضرر اقتصادی نوسانات ناشی از قطع و وصلی برق در مصارف خانگی و صنعتی هستند؟ چرا تا کارد به استخوان نمیرسد، کسی راهی نشان نمیدهد؟